احساس می کنم تنهام،نتها تر از همیشه،بعضی وقتا یه حالتی میشم انگار دنیا باهام سر لج افتاده،انگار خدا دیگه منو دوستم نداره،

نمی دونم چکار کنمهمش استرس ،همش اضطراب،شبا بی خوابی،فکر کردن به گرفتاریام و هزاران هزار افکار دیگه،همش به خودم میگم چته؟ توکه اینطور نبودی،برا چی یهو اینطوری شدی؟آخه تو که بچه منطقی و با فهمی بودی برا چی اینجوری شدی؟ نمی دونم شاید بخاطر سنم باشه یا اینکه از موقعی که احساس کردم عاشق شدم اینطور سردر گم شدم،فقط اینو میدونم که دیگه اون آدم قبل نیستم .

تنهایی